Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-28@00:21:25 GMT

ایران در معادله جدید منطقه‌ای

تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۰۶۵۱

ایران در معادله جدید منطقه‌ای

درست هفت ماه پیش بود که ایران با شوکی از طرف چین مواجه شد؛ دولت چین پس از سفر شی‌‌‌جین پینگ رئیس‌‌‌جمهور این کشور به عربستان و شرکت در نشست سران چین و عربستان و نشست سران چین و شورای همکاری خلیج فارس طی بیانیه‌‌‌ای مشترک با کشورهای حاشیه خلیج فارس، با تردید ضمنی در مورد مالکیت جمهوری اسلامی بر جزایر سه‌‌‌گانه، خواستار حل مسالمت‌‌‌آمیز این مناقشه ساختگی از سوی دولت‌‌‌های خلیج فارس شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در آن زمان این موضع‌‌‌گیری پکن واکنش تند و صریح تهران را به دنبال داشت اما با توافق اسفند ماه ۱۴۰۱ بین ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، مقامات تهران این حرکت چین را فراموش کردند و بر آشتی‌‌‌کنان با ریاض تمرکز کردند اما امروز خبری منتشر شد که نشان می‌‌‌دهد قدرت‌‌‌های شرق بنا ندارند از بازیگری و حتی دخالت در امور منطقه کوتاه بیایند؛ بار دیگر نشست شورای همکاری خلیج فارس برگزار شد و این بار با حضور روسیه. مفاد بیانیه پایانی این نشست شبیه به مفاد همان بیانیه‌ای بود که آذر ماه سال گذشته چین هم پای آن را امضا کرده بود. در بیانیه شورای همکاری و روسیه، به ابتکار امارات و تلاش‌‌‌های آن جهت دستیابی به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز برای مساله جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی پرداخته شده است.

در متن بیانیه پایانی ششمین نشست مشترک وزرای امور خارجه کشورهای عضو شورا (عربستان، امارات، قطر، عمان، کویت و بحرین) و روسیه برای گفت‌وگوی راهبردی میان دو طرف که در شهر مسکو، پایتخت این کشور برگزار شد از توافق میان عربستان سعودی و ایران با تلاش و میانجیگری عمان، عراق و چین که شامل ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور می‌شود، استقبال شد. همچنین طرفین ابراز امیدواری کردند که این توافق گامی مثبت برای حل و فصل اختلافات و پایان دادن به همه کشمکش‌های منطقه‌ای از طریق گفت‌وگو و ابزارهای دیپلماتیک باشد.

به گزارش شفقنا به نقل از وب‌سایت خبری «صدی البلد» مصر، بخشی از این بیانیه به تاکید وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس و روسیه بر پشتیبانی خود از همه تلاش‌های صلح‌آمیز از جمله «ابتکار امارات و تلاش‌‌‌های آن جهت دستیابی به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز برای مساله جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق مذاکرات دوجانبه یا دیوان بین‌المللی دادگستری بر اساس مقررات حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل متحد برای حل و فصل این مساله مطابق با مشروعیت بین‌المللی» مربوط می‌‌‌شود. در همین رابطه، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به بیانیه اخیر شورای همکاری و روسیه و مطالب مندرج در این بیانیه در خصوص جزایر سه‌گانه ایرانی گفت: «این جزایر تعلق ابدی به ایران داشته و صدور این‌گونه بیانیه‌‌‌ها با روابط دوستانه ایران و همسایگان مغایرت دارد.» به گزارش ایسنا، سخنگوی وزارت امور خارجه افزود: «جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر استمرار سیاست حسن همسایگی و احترام متقابل، توسعه و ثبات منطقه را مسوولیت جمعی کشورهای منطقه می‌‌‌داند.»

عدول از نظم یک‌جانبه

نقش‌‌‌آفرینی و بازیگری‌‌‌های متعدد روسیه و چین در منطقه آن هم بدون آنکه آمریکا نسبت به این تلاش‌‌‌ها ناخشنودی ملموسی بروز دهد، حاکی از آن است که نظم جدیدی در منطقه در حال شکل‌گیری است؛ نظمی که در آن شاهد کمرنگ‌تر شدن بازیگری ایالات متحده آمریکا هستیم اما همزمان کشورهایی چون روسیه و چین نقش‌‌‌آفرینی‌‌‌‌شان بیشتر از پیش شده است. بیانیه شورای همکاری با روسیه دومین بیانیه اعراب با یک قدرت شرقی است و آذرماه سال گذشته نیز به دنبال سفر رئیس‌‌‌جمهور چین به عربستان و شرکت در نشست شورای همکاری، بیانیه‌‌‌ای انتشار یافت که بخش‌‌‌هایی از آن به انتقاد از تهران پرداخته بود؛ در بیانیه آذر ۱۴۰۱ نیز مساله جزایر سه‌گانه مدنظر اعراب خلیج فارس و پکن بود. این در حالی است که انتشار چنین بیانیه‌های مشترکی قبلا بی‌‌‌سابقه بود.

فضا برای چندجانبه‌گرایی

برای تحلیل این فضا باید به عدم‌تمایل واشنگتن برای نقش‌‌‌آفرینی سابق خود در منطقه رجوع کرد. از دوره دولت دوم باراک اوباما یعنی از سال ۲۰۱۴ به بعد، آمریکا با اولویت قرار دادن چین در سیاست خارجی خود تلاش کرد که تا حدودی از تمرکز خود بر منطقه خاورمیانه و خلیج‌‌‌فارس بکاهد و تمایل کمتری به پرداخت هزینه‌‌‌ در منطقه داشته باشد. این فضایی که اکنون در منطقه شکل گرفته و روسیه و چین نیز به درستی آن را درک کرده‌اند، خودآگاه یا ناخودآگاه به دلیل همین تصمیم آمریکا برای تغییر اولویت‌‌‌هایش است. البته نیروهای آمریکایی همچنان در منطقه حضور دارند اما واشنگتن نمی‌‌‌خواهد دیگر هزینه برقراری صلح و ثبات در منطقه را به تنهایی بپردازد. درواقع نزدیک به ۱۰ سال است که واشنگتن پی برده است که نظم آمریکایی نمی‌تواند منافع این کشور را تامین کند و هزینه‌‌‌های زیادی نیز برایش در پی دارد، اما به نظر می‌‌‌رسد امروز با فضا دادن به دیگر کشورها برای نقش‌‌‌آفرینی در منطقه بیش از گذشته می‌‌‌خواهد بازیگران دیگر را در پرداخت هزینه‌های مدیریت سیاسی و امنیتی منطقه مشارکت دهد.

نظم آمریکایی در ابتدا منبعث از طرح جورج بوش پدر در سال ۱۹۹۱ تحت عنوان دکترین نظم نوین جهانی مطرح شد که یکی از مصداق‌‌‌های این نظم نوین به بهانه تجاوز عراق به کویت، مداخله و حضور گسترده آمریکا در منطقه بود. در سال‌‌‌های پس از آن نیز نومحافظه‌‌‌کاران به جد این نگاه را دنبال می‌‌‌کردند. اما آمریکا در زمان باراک اوباما به دو دلیل از این نظم یک‌جانبه فاصله گرفت؛ نخست هزینه‌‌‌های آن برای ایالات متحده و دوم شیفت آمریکا به شرق. بنابراین اکنون مشاهده می‌‌‌کنیم که در منطقه خلیج‌‌‌فارس و خاورمیانه، فضا برای چندجانبه‌گرایی با حضور چین و روسیه فراهم شده است.

نظم معامله‌‌‌محور

پایه همکاری‌‌‌های جدید میان اعراب با چین و روسیه بر کیفیت و کمیت امتیازاتی که بین طرفین ردوبدل می‌‌‌شود، قرار دارد. یعنی منطقه به سمت یک نظم معامله‌محور در حال حرکت است. در این شرایط برای اعراب فرقی نمی‌‌‌کند که آمریکا در منطقه باشد یا روسیه یا چین، بلکه کم و کیف امتیازات است که ماهیت روابط را تعیین می‌‌‌کند. در چند ماه گذشته کیفیت و کمیت روابط چین با منطقه افزایش چشمگیری داشته و وابستگی چین به انرژی منطقه به‌ویژه دو ستون عربستان و امارات افزایش پیدا کرده است. امروز این نظم معامله‌‌‌محور در منطقه درحدی تثبیت یافته که حتی تحریم‌‌‌های ثانویه گسترده غرب علیه روسیه نیز مانع از مشارکت و همکاری‌‌‌های همه‌جانبه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و مسکو نشده است؛ تحریم‌‌‌هایی که با هدف انزوای روسیه وضع شد.

فرصت‌‌‌ها و تهدیدات نظم جدید

این نظم جدید و حضور روسیه و چین می‌تواند فرصت‌‌‌ها و تهدیداتی برای تهران به همراه داشته باشد. فرصت‌‌‌های این نظم معامله‌‌‌محور برای ایران این است که کشور ما علاوه بر داشتن قابلیت‌‌‌های ژئوپلیتیک بسیار، پتانسیل‌های زیادی در ارتقای موقعیت خود در چارچوب نظم جدید منطقه‌ای دارد. لذا ایران در این نظم چند‌جانبه می‌تواند جایگاه مهمی داشته باشد. اما مشروط به آنکه سیاست خارجی‌‌‌اش از وضعیت کنونی خارج شود.

یعنی تهران برای وارد شدن در این نظم جدید نه‌تنها باید تحریم‌‌‌ها را از میان ببرد بلکه باید عادی‌سازی روابط با همه بازیگران را در پیش بگیرد. اما این نظم جدید و حضور جدی روسیه و چین در منطقه می‌تواند تهدیداتی نیز برای ایران به همراه داشته باشد. این نظم جدید باعث شده است که روس‌‌‌ها و چینی‌‌‌ها روابط نزدیک‌‌‌تری با رقبای منطقه‌‌‌ای ایران داشته باشند. در این شرایط روسیه و چین می‌توانند به دیگر رقبای ایران مثل ترکیه و اسرائیل نیز نزدیک شوند. به‌طور مثال در حوزه تکنولوژی و نیمه هادی‌ها، مبادلات بین چین و اسرائیل در سال‌های گذشته افزایش چشمگیری یافته است و حتی با وجود فشارهای آمریکا بر اسرائیل این تبادلات ادامه دارد. طرف‌های منطقه‌ای همچنین از این فضای جدید استفاده می‌کنند تا قدرت‌های بزرگ را هرچه بیشتر درگیر ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه کنند. با این کار موانعی پیش روی فعالیت گروه‌های طرفدار ایران در منطقه قرار می‌گیرد.

این روابط باعث می‌شود که در صورت تصادم نیروها، طرف حساب اعراب دیگر فقط آمریکا نباشد بلکه روسیه و چین هم وارد بازی خواهند شد. بنابراین در این شرایط، ما در حوزه منطقه‌‌‌‌‌‌ای باید استراتژی‌های خود را به‌روز کنیم و با شرایط جدید انطباق دهیم. در نهایت امروز مساله‌‌‌ای چون جزایر سه‌‌‌گانه که پیش‌تر محل اختلاف ایران و امارات و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس بود؛ با ورود چین و روسیه به این داستان از یک موضوع منطقه‌‌‌ای به موضوعی میان قدرت‌‌‌های بزرگی چون روسیه و چین با تهران و ابوظبی تبدیل شود. در این شرایط که پویایی‌‌‌های منطقه در حد بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است، ایران نیز باید با سیاست‌های جدید وارد میدان شود تا از قافله عقب نماند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: جزایر سه گانه ایران اعراب قیمت طلا و ارز قیمت موبایل شورای همکاری خلیج فارس جزایر سه گانه نظم جدید روسیه و چین نظم معامله امور خارجه منطقه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۰۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو

با شکل گیری مذاکرات ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای مشخص شدن مرزهای مورد مناقشه، چند سناریو برای آینده قفقاز جنوبی پیش روی ماست که یکی از آنها تبدیل شدن این منطقه به پلی بین قدرتهای منطقه‌ای و جهانی است. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از آنجایی که نظم جهانی در حال تبدیل شدن به معماری پیچیده تر با مجموعه ای از قدرت های جهانی و منطقه ای است، آینده ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی برای بازیگران داخلی و قدرت های خارجی حائز اهمیت است.

در حالی که روند طولانی و دشوار تعیین مرز بین ارمنستان و آذربایجان به عنوان یک مانع بزرگ برای عادی سازی روابط بین دو طرف بوده است، اکنون شاهد نشانه هایی از تحرکات برای شروع روند فیزیکی در جغرافیای این منطقه هستیم.

برخی استدلال می‌کنند که قفقاز جنوبی دنیای کوچک معماری گیج‌کننده کنونی قدرت جهانی است، با منافع متضاد، رقابتی و همزمان مجموعه‌ای از بازیگران منطقه‌ای و جهانی، مانند روسیه، ایران، ترکیه، ایالات متحده، رژیم اسرائیل، انگلیس، هند، پاکستان، چین، اتحادیه اروپا و تک تک اعضای اتحادیه اروپا.

کوتاه‌مدت‌ترین تهدید برای امنیت منطقه، تشدید احتمالی تهدید جدید آذربایجان علیه ارمنستان در صورت اختلاف بر سر مرزبندی جدید است که می‌تواند منجر به دخالت سایر بازیگران و شعله‌ور کردن جنگ منطقه‌ای با مشارکت مستقیم ایران، ترکیه و روسیه و دخالت غیرمستقیم رژیم اسرائیل و پاکستان، هند و فرانسه شود.

اگر این امر به واقعیت تبدیل شود، پیامدهای شدیدی برای همه کشورهای منطقه و همه قدرت‌های علاقه‌مند به یک منطقه چهارراهی باثبات قفقاز جنوبی خواهد داشت. هر کاری باید انجام شود تا آذربایجان و ارمنستان با حسن نیت به مذاکرات ادامه دهند.

پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با درخواست باکو برای بازگرداندن چهار روستای مرزی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بخشی از آذربایجان بوده موافقت کرده است. این چهار روستا در سال1990 توسط نیروهای ارمنی تصرف و ساکنان آذربایجانی آن مجبور به فرار شدند.

این توافق در صورتی با توافق طرفین اجرایی شده که، روسیه نیروهای حافظ صلح را از منطقه قره باغ تخلیه و نیروهای نظامی آذربایجان جایگزین آنها خواهند شد. اهمیت مرز تعیین شده برای آذربایجان بسیار بالاست چرا که این مرز از نزدیکی خط لوله گاز اصلی روسیه عبور کرده و این منطقه دارای موقعیت نظامی مطلوبی است.

اما در خصوص تعیین مرز جدید و این توافق در آینده سناریوهای احتمالی وجود دارد که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.

در سناریوی اول، منطقه به میدان نبرد فعال بازیگران مختلف منطقه‌ای و جهانی تبدیل می‌شود و ممکن است در نهایت تکه تکه و تقسیم شود. در این صورت ممکن است مرزهای ارمنستان و آذربایجان به خطوط گسل جدید بین قطب های جدید نظم منطقه ای و جهانی تبدیل شود که از همکاری های منطقه ای جلوگیری کرده و بر شانس ثبات و شکوفایی منطقه تأثیر منفی گذاشته و منطقه را به یک مرکز تجاری و حمل و نقل تبدیل می کند.

اگر ارمنستان در نهایت بخشی از غرب و آذربایجان با حفظ تعادل با روسیه و ایران به جهان ترک نزدیکتر شود، مرز ارمنستان و ایران به خط گسلی بین غرب و محور روسیه - ایران تبدیل خواهد شد، در حالی که ارمنستان – آذربایجان و مرزهای جدید آذربایجان خطی بین جهان غربی و غیر غربی خواهد بود.

برخی ممکن است استدلال کنند که بهترین راه حل این است که کل قفقاز جنوبی را در یک قطب از نظم نوین جهانی در حال ظهور بگنجانیم، در نتیجه یک منطقه را متحد کرده و از ایجاد هرگونه خطوط تقسیم جلوگیری می کنیم.

این سناریو کاملاً غیر واقعی است. حتی اگر ارمنستان به غرب بپیوندند که خود کاملاً چالش برانگیز به نظر می رسد، روسیه و ایران احتمالاً هر کاری را برای جلوگیری از چنین سناریویی انجام خواهند داد، زیرا نه روسیه و نه ایران خواستار قطع کامل ارتباط و تسلط بر ارمنستان نیستند. در همین حال، از آنجایی که آذربایجان بر سیاست خارجی خود بر توسعه همکاری با کشورهای ترک تاکید بیشتری دارد، تصور پیوستن آذربایجان به اتحادیه اروپا، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و یا غرب چالش برانگیز است.

سناریوی دوم، آینده ای جایگزین برای قفقاز جنوبی وجود دارد تا از تبدیل شدن به یک منطقه تکه تکه شده تحت تأثیر قدرت های رقیب خودداری کند. در این آینده، این منطقه به پلی برای بازیگران منطقه ای و جهانی تبدیل خواهد شد و پتانسیل خود را برای خدمت به عنوان یک مرکز ترانزیت و لجستیک برای اروپا، روسیه، خاورمیانه، هند و چین به طور کامل درک خواهد کرد.

در این سناریو، منطقه بخشی (به طور کامل یا جزئی) از هیچ قدرت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در حال ظهور در جهان پسا تک قطبی نخواهد بود. این سناریو نه تنها منطقه را به یک هاب ترانزیتی و لجستیکی، بلکه به یک پلتفرم مناسب برای گفتگوهای بازیگران جهانی و منطقه ای، از جمله ایالات متحده – روسیه، ایالات متحده – ایران، اتحادیه اروپا – روسیه، تبدیل خواهد کرد.

این سناریو عاملیت کشورهای منطقه را افزایش می دهد و آنها ظرفیت و توانایی تأثیرگذاری بر تحولات قفقاز جنوبی را خواهند داشت و در مورد آینده خود اظهار نظر می کنند.

شرط اجباری تحقق سناریوی دوم، آغاز گفت‌وگو و همکاری بین هر 3 کشور منطقه است و به عنوان اولین گام در این مسیر، کشورها باید قوانین بین‌المللی از جمله عدم توسل به زور را بپذیرند و به آن پایبند باشند.

پس از بیش از 30 سال درگیری و جنگ، این سناریو ممکن است غیر واقعی به نظر برسد. با این حال، این تنها گزینه برای تأمین آینده ای امن، باثبات و مرفه برای منطقه و مردم آن است.

اولین گام برای تحقق این سناریو می‌تواند راه‌اندازی بسترهای کارشناسی منطقه‌ای برای گفتگو و مناظره با استفاده از جعبه ابزار دیپلماسی باشد. سپس ایده‌ها و پیشنهادات تدوین‌شده و مورد توافق در آن پلتفرم‌ها می‌تواند به مقامات مربوطه در منطقه و فراتر از آن از جمله روسیه، ایران، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا ارائه شود.

در حالت ایده آل، آذربایجان و ترکیه می توانند رقابت را در جهت تعامل سازنده هدایت کنند. از طریق فرمت 3+3، آذربایجان قصد دارد این رقابت را به سمت مسیری سازنده‌تر هدایت کند، آشتی منافع را تقویت کند و بحث‌های آزاد را در مورد همه مسائل منطقه‌ای که همه کشورهای منطقه را درگیر می‌کند، تسهیل کند.

شایان ذکر است، امضای معاهده صلح با آذربایجان فرصتی را برای ارمنستان و غرب فراهم می کند تا به طور مؤثری از نفوذ روسیه بر ارمنستان بکاهند. با این حال، به عنوان دموکراسی های انتخاباتی، این کشورهای غربی همچنان با چالش برآوردن خواسته های لابی ارمنی مواجه هستند. پیام صریح آذربایجان به غرب این است که نمی تواند هر دو طرف را داشته باشد. به عبارت دیگر، نمی‌تواند با لابی ارمنی مماشات کند و با وادار کردن آذربایجان به مصالحه بر سر منافع خود، به پیمان صلح دست یابد.

آذربایجان به عنوان تنها کشوری که بین روسیه و ایران واقع شده است، موقعیت منحصر به فردی دارد که هر دو جزو تحریم‌شده‌ترین کشورهای جهان توسط ایالات متحده و غرب به طور گسترده‌ هستند.

فاصله باکو تا مرز روسیه فقط 200 کیلومتر و در جهت مخالف تا مرز ایران 282 کیلومتر است.آذربایجان را می توان به طور استعاری به قلعه ای مستحکم تشبیه کرد که بر فراز تپه ای قرار گرفته و تحت تأثیر و فشار همسایگان قدرتمند خود قرار دارد. این موضع قدرت‌های غیرمنطقه‌ای را نیز به این فکر می‌اندازد که باید از خاک آذربایجان به عنوان پل ارتباطی علیه همسایگان خود استفاده کنند. بنابراین، یافتن توازن ظریف و خنثی کردن فشارهای همسایگان قدرتمند و قدرت های بیرونی بدون خطر رویارویی مستقیم با قدرت های منطقه ای و جهانی بسیار دشوار است.

این استراتژی بر اساس مجموعه ای از اصول با هدف معرفی آذربایجان به عنوان یک بازیگر قابل پیش بینی و قابل اعتماد در چشم قدرت های منطقه ای و جهانی است و سیاست های آذربایجان در خصوص تحولات در منطقه را چنین می توان بیان کرد:

همکاری آذربایجان با هیچ کشوری علیه کشور ثالث به ویژه کشورهای همسایه نبوده و نخواهد بود.همانطور که رئیس جمهور الهام علی اف تاکید کرد، خاک آذربایجان به عنوان میدان جنگ برای قدرت های منطقه ای و جهانی نخواهد بود. آذربایجان اجازه چنین استفاده ای را نخواهد داد.آذربایجان متعهد است که از تبدیل شدن قلمرو خود به پل ارتباطی قدرت های خارج از منطقه جلوگیری کند. آذربایجان از مداخله در انتخاب های سیاست خارجی همسایگان خود خودداری می کند، مگر اینکه این انتخاب ها تهدیدی مستقیم برای منافع ملی کشور باشد.حداقل انتظاراتی که روسیه از کشورهای پس از فروپاشی شوروی دارد، برای اینکه به عنوان یک تهدید تلقی نشود، شامل خودداری از مشارکت فعال در پروژه های ژئوپلیتیکی است که توسط غرب برای مقابله یا مهار روسیه تنظیم شده است. اساساً این به معنای نشان دادن عدم تمایل به پیوستن به ناتو یا ورود به اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا است. با این حال، وسعت فضای موجود آذربایجان برای انجام یک سیاست خارجی مستقل قابل توجه است و دقیق تر است که آن را متعادل توصیف کنیم، به ویژه وقتی که از دریچه واقع گرایانه به آن نگاه کنیم. زیرا سیاست خارجی آذربایجان کاملاً واقع بینانه است.بر خلاف اتهامات باندبازی، آذربایجان با امضای توافقنامه همکاری استراتژیک و حمایت متقابل آذربایجان و ترکیه، اتحاد نظامی و سیاسی خود با ترکیه را مستحکم کرده است. این توافقنامه که توسط پارلمان های هر دو کشور به تصویب رسیده است، آنها را به عنوان متحدان نظامی و سیاسی معرفی می کند و مشارکت استراتژیک را به نمایش می گذارد که این امر موجب تقویت هژمونی ترکیه در منطقه خواهد شد. البته لازم است به اقداماتی که آذربایجان به ضرر منافع استراتژیک روسیه تلقی می شود اشاره ای داشته باشیم، این اقدامات شامل ایجاد خطوط لوله نفت و گاز است که روسیه را دور می زند. حمایت آذربایجان از گرجستان، به ویژه در سال های 2007 و 2008، کمک به امنیت انرژی گرجستان، توسعه زیرساخت های حمل و نقل که روسیه را دور می زند، ایفای نقش کلیدی در ادغام کشورهای ترک و حمایت آذربایجان از اوکراین پس از حمله روسیه در سال 2022 اشاره کرد.

در نهایت ذکر این مسئله که ایجاد مرز بندی جدید میان آذربایجان و ارمنستان همانطور که می تواند ایجاد کننده صلح و امنیت در منطقه باشد در مقابل با کوچکترین اشتباه در سیاست خارجی هر یک از طرفین دربردارنده و تشدید کننده تنش در منطقه خواهد بود.

یادداشت: معصومه محمدی کارشناس مسائل اوراسیا

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سخنگوی وزارت خارجه روسیه: مانورهای ناتو را از نزدیک رصد می‌کنیم
  • پشت پرده حملات تروریستی در ایران و روسیه
  • دیدار وزرای دفاع ایران و روسیه در آستانه
  • حمله جنگنده ها و موشک های روسیه به قطار حامل تسلیحات غربی
  • پسکوف: پارلمان اروپا «ماشین روس هراسی» است
  • تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو
  • ترسیم نظم نوین منطقه در اجلاس امنیتی سن‌پترزبورگ
  • درباره رابطه ایران با گرجستان و ارمنستان!
  • عمان و امارات خواستار خویشتنداری ایران و اسرائیل شدند
  • قدرت از غرب به شرق در حال انتقال است